آوا در حمام
اون روز بالاخره مامان از تنبلی دست برداشت و از شب قبل حمام ( لاندری )پایین رو گرم کرد تا که ببرت بزارت توی وانت یک کمی بازی کنی به خاطر تو هم شده باید برای اونحا یه وان یخریم نصب کنیم که بری بازی کنی ...اخه قبلا بازی نمیکردی و گریه میکردی ....حمام بالا هم دوش کابین هست و نمیشه اونحا بزارمت توی وانت ....دیگه کلی بازی کردی
انجا هنوز روی سرت اب نریختم که گیریه نکنی ..چون اب روی سر دوست نداری ...
کلا گیر شامپو بدنت هستی ..خیلی دوسش داری ...از دستت نمینداختی ..اون روز هم توی اتاق بود از پایین آورده بودم رفته بودی پیدا کرده بودی و به من نشون میدادی
وای نمیخوام سرمو بشوری ....
1 ساعتی بازی کردی ...بخاری روشن بود منم از گرما خفه شده بودم ...
بعد حمام ...نشسته که مامان اون طرف رو بشوره .....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی