عکس آوا در مهد
عکس آوا در مهد دیروز صبح قرار بود از عکاسی عکاس بیاد توی مهد و ارتون عکس بگیره ....
بیدار شدیم صبحونه خوردیم و لباس پوشیدی رفتیم مهد ...کلی ذوق کرده بودی برای پیراهن و کفش های جدیدت ....هی میرفتی توی اینه نگاه میکردی ..قربونت برم که همه چیز رو میفهمی .
دیگه کاملا از شیر جدا شدی و بهانه هم نمیگیری ...جدا شدنت از شیر واقعا ستودنی بود عزیز دل مامان ...
این هفته وقت برای قد و وزنت داریم ..انشالا که خوب وزن گرفته باشی 
عکس ها در ادامه مطالب :
انقدر شونه کردم موهات رو ...بازم بهم ریختیشون و گیره هاتو کندی
اینم یه عکس با همه بچه های کلاستون و مربی هاتون
9 تا بچه با 3 تا مربی توی یه بخش هستین و با بچه ها کلی دوست شدی و بازی میکنی و دیگه میری مهد گریه نمیکنی ....
دوست دارم عزیز دل مامان اندازه همه دنیا 
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی
.gif){kind=small}
امروز مربیش میگه به مدیر بگو به کمک که عوضی میکنن بگه بعد عوض کردن دستش رو بشوره دست میزنه به پی پی اش من گفتم بهش هی گفته باشه الان میبرم نبرده ...دیگه خودم بردمش تو بگی بهش میگن باید عمل کنه...کلی باز غصه خوردم که خدایا دیگه چی میشه من نمیدونم...خدا خودش حافظش باشه جسمی و روحیییییییییییی
خوشحالم که مهدت رو دوست داری عزیزم...کیمیا هنوز هم با میل از من حدا نمیشه غر میزنه گاهی هم گریه میکنه گاهی هم خوب میره نمیدونم والا
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
از طرف حنانه و محمدسبحان
منتظر شماییم خاله جون و آوا جون.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
