روز مادر
عزیز دل مادر من عاشقتم ...عاشق شکر پارها و شیرین زبونیهات ...دلم میخواد بگیرم قورتت بدم....بعضی وقتها هم دستت رو گاز میگیرم .....البته تو هم همین طور هستی وقتی خیلی میخوای ابزاز احساسات کنی میای لپ مامان رو یه گاز کوچولو میگیری .....فدای دندونهات و مهربونی هات
روز ۱ شنبه ۱۰ فوریه روز مادر بود که وقتی جمعه رفتیم مهد یه به قول خودت کاددووو بهم دادی که خودت درستش کردی و هدیه کردی به مامانت ....فدات بشه مامان با این کادوهای خوشگلت
داری وارد ۲۱ ماهگی میشی ....خیلی زود داری بزرگ میشی و مستقل ....ولم برای تک تک این دوران تنگ میشه دلم میخواد همین قدری بمونی
دایره لغاتت خیلی بالا رفته و درکت از همه چیز....جملات ۳ تا ۴ کلمه ای رو میگی ...قاطی کلماتت خارجی هم میگی که ما میگیم نمیفهمیم که فارسی رو یاد بگیری .....خواه ناخواه اون زبون رو خوب خوب یاد میگری پس ما باید روی زبان ادریت کار کنیم ...ولم میخواد روری فارسی رو خوب بخونی و بنویسی و بیایی اینجا رو بخونی ...
اینم عکس کادوی آوا به مامان ..دست گلت درد نکنه مامانی اون قلب بود توش که اون طرفش هم تبریک گفته اوا ...قربون دستاهی کوچولوت بشم که اینها رو درست میکنی .
چند روز پیش کارناوال داشتن توی مهد که گفتن اوا رو روی صورتش یه چیزی بکشم ببرمش ..این شکلی شد ...
در ادامه یه سری عکس همبنطوری >>>>>
آوا و تابان در مرکز خرید
مثلا داره ناز میکنه ....
آماده روی تخت نشته تا مامان اماده بشه بریم بیرون ....بوس بوس برای دخملی خوشگلم