100 روزگی و افتاب
امروز 100 روزت شده ....دیگه داری بزرگ میشی ...
امروز با بابابی رفتین بیررون خرید ..با کالسکه رفته بودین تا من به کارهام برسم ....دوست داری کالسکتو و میخوابی کل راه رو .....
آفتابی بود هوا و رفتیم برون توی حیاط تا آفتاب بخوری که بد آمد و گریه کردی تا امدی توی سایه اروم شدی ....
اینم عکست :
اولش که گذاشتمت بیرون :
بعد چند دقیقه : گریه ..من نمی خوام اینجا باشم
حالا خوب شد ..هه هه
مامان هم لباس پهن میکرد بیرون ..تخه اینجا بیشتر وقتها بارونی هست و لباس ها رو میاندازم خشک کن که خشک بشن ..دیگه امرزو افتابی بوده و از فرصت باید استفاده کرد .
قربون همه امانها و نینی های نازشون
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی