گردش در یک روز افتابی
عزیز دل مامان اینجا آفتاب خیلی کم هست ...یعنی هست ولی نه خیلی الان مثلا بهار هست ولی بیشتر وقتها بارونی هست و دمای هوا هم بین 10 تا 15 درجه ..بیشتر از این نمیشه ...تا تابستون که کمی هوا بهتر میشه .....
روز 1 شنبه بابایی تعطیل بود و هوا هم آفتابی ..گفتیم بریم مرکز شهر که با مرغ های دریایی بازی کنی و هوایی بخوریم ....عکسهای اون روزت :
آوا فراری از آفتاب :
آوا در کالسکه کنار دریاچه :
آوا در حال بستنی خوردن(نوش جونت عزیزم ) :
آوا و نگاه کردن به جوجوها :
عزیزم دنبال پرنده ها میرفتی که بگیری ..چون هنوز راه نمیره با بابا دنبالشون میکردین ...وقتی پرواز میکردن گریه میکردی ....اسباب بازیهام میرن چرا اخه ؟؟؟؟
و در اخر دم در خونه رانندگی و شیطونی داخل ماشین (اوا اصلا عادت نداره جلو ماشین بشینه و همیشه داخل صندلی ماشین خودش هست اخه اگر ببینن که بچه جلو هست دولت میگه ازش خوب مراقبت نمیکنی و ازت میگیرنش )
این بود گردش یک روز آفتابی ما با دخملی نازمون ..بوسسس